سکس دوربین مخفی برادر ناتنی او می‌خواهد برادرش به کس لعنت بزند

سکس دوربین مخفی برادر ناتنی او می‌خواهد برادرش به کس لعنت بزند

سکس دوربین مخفی ده سال پيش با عشق با مهدى ازدواج كردم.همكلاسى و هم دانشگاهى بوديم با وجود مخالفت خانواده ها به دلدادگيمون تن داديم و مال هم شديم.

مدت كوتاهى بعد از ازدواجمون يه شكست مالى بزرگ خورديم و با وجود تلاش هاى من و خانواده هامون نتونستيم تاوانِ بدهى سنگين مهدى و بديم کیر تو کس.

خيلى سخت ميگذشت و تنها چيزى كه من و سرپا نگه ميداشت عشقم به همسرم و اميد به بهبود اوضاع بود فلم سکس افغانی.

اما اين عشق براى مهدى كافى نبود و رفت و آمدش به زندان و فرار كردن از دست سکس دوربین مخفی پليس و طلبكار چنان از نظر روحى شكستش,كه دقيقا يكسال و دو ماه بعد از عقدمون خودش رو حلق آويز كرد.

بعد از مهدى من سرتا پا مملو از اندوه و عصبانيت و عذاب وجدان بودم،به توصيه نزديكانم درسم و ادامه دادم و بعد از اون كارو حرفه خودم رو راه اندازى كردم.با كمك مالى خانوادم خونه مستقل گرفتم و مدتى در آرامش و رضايت زندگى ميكنم.

خاطره ای که می خوام براتون بگم برمی گرده به 2 سال پیش سکس دوربین مخفی..

یه شب به اتفاق دوستان خونه یکی از بچه ها که اتفاقاً به تازگی ازدواج کرده بود دعوت بودیم. به جز ما 2 تا از همکلاسی های خانم دوستمم که اهل شهرما نبودن اونجا بودن. کلی اونشب رو خوش گذروندیم.

آخر شب وقتی همه رفتن من و یکی از دوستام اشکان اونجا موندیم سوپر سکس.

به جز ما دوستای سپیده، خانم دوستم آرمین که اسماشون سکس دوربین مخفی شیوا و مونا بود هم اونجا موندن. مونا یه دختر معمولی و خیلی کم رو بود. اما عکس اون شیوا هم خوشگل بود و هم خیلی بی شرم و حیا.

اون شب شیوا خانم قصه ما کلی آمار به من و اشکان داد ما هم قضیه رو گرفته بودیم اما اونجا واقعاً نمی شد کاری کرد سکس دوربین مخفی.

اما هميشه جاى خالى كسى كه قلبم و تختم رو گرم كنه احساس ميكنم.من از ابتداى نوجوانى بدنم رو شناختم و شهوت درونم و كشف كردم ،اما بخاطر آبرو و ترس از بدنام شدن تو شهر كوچيكمون هميشه خود دار بودم و اولين سكسم بعد از عقد با همسرم بود.

ما عاشق هم بوديم و من هم به طبع ميل شديد درونيم عاشق سكس باهاش هم شدم

اما از سياهى اقبال ما،همه اين لذت ها فقط چند ماه سکس دوربین مخفی طول كشيد و بعد از اون معامله كذايى و اتفاقات تلخ بدى ديگه هيچوقت تكرار نشد.

مدتى بود شهوت شديدا منو اسير كرده بود.خاستگار داشتم اما هيچكدوم اونى كه بايد نبودن سکس دوربین مخفی،تو محيط كار و بيرون هم كه واى از اون روزى كه يكسرى از مردها بفهمن زنى مطعلقه يا بيوه است.

همه وظيفه خودشون ميدونن يه دستى به سر و گوشش بكشند.من هم هر شب بعد از خستگى كار و مجادله با اين جور افراد،پناهم كاناپه جلو تلوزيون بود و وقت هايى كه خيلى شهوتم زياد ميشد جلو لپ تاپ و نوازش كردن خودم و گاهى خود ارضايى.

خيار و قوطى اسپرى رو كاندوم ميكشيدم و وقتى داشتم تو كسم سکس دوربین مخفی فرو ميكردمشون تصور ميكردم كيرِ داغِ يه مرد خوشتيپ و هات و تو بدنم دارم سکس خشن.

از این ماجرا چند وقتی گذشت تا یه روز عصر که گوشیم زنگ خورد. سکس دوربین مخفی یه شماره ایرانسل بود که من نمی شناختم. از اونجایی که GF فاب داشتم اصلاً اهل ریسک نبودم. خلاصه گوشی رو جواب دادم.

اونور خط صدای یه دختر بود که خیلی با ناز حرف میزد و مثلاً می خواست منو سرکار بذاره. سکس دوربین مخفی منم خیلی سنگین جواب دادم و گفتم که اشتباه گرفته. سریع خودشو معرفی کرد و گفت بابا امیرخان من شیوا هستم چرا جوش میاری.

اینو که گفت خیالم یکم راحت شد اما بازم میلی نداشتم باهاش حرف بزنم. خلاصه مثل اون شب یکم حرف زدیم و تو همون تماس کم کم بحث رفت سر موضوعات سکسی..

همونطور که گفته بودم شیوا خیلی هات و راحت بود و اصلاً شرمی نداشت. اون وقتا چون زیاد سکس داشتم خیلی تو کف سکس با شیوا خانم نبودم.

ديگه شرايطم اينقدر بد شده بود كه تمركزم و از دست داده بودم سکس دوربین مخفی.همش بفكر سكس بودم و افكار شهوانى ميومد تو ذهنم.همش پريشان بودم و حس ميكردم بدنم داره تحليل ميره.هرچى باشه من ٨،٩ سال از بهترين سالهاى جوونيم رو بدون همدم و همسر و البته سكس گذروندم.

بعد از كلى كلنجار رفتن با خودم به اين نتيجه رسيدم كه ديگه طاقت ندارم و بايد به فكر خودم باشم و اولين كسى كه شرايطش واسه دوستى مساعد بود قبول كنم فیلم سکس جدید.

چند هفته درگير همين افكار بودم كه سر و كله سامان تو زندگيم پيدا شد

سامان دفتر مشاور املاك داشت و كمك كرده بود كه من اين خونه رو بخرم. سکس دوربین مخفی و البته هر وقت مشكلى از نظر تاسيسات يا مسائل مربوط به خونه پيش ميومد باهاش تماس ميگرفتم و كمكم ميكرد.

سى و هشت ساله بود و زنش ازش جدا شده بود و پسر پنج سالش رو با خودش برده بود استراليا. سکس دوربین مخفیقد بلند و هيكلى و جذاب بود برام. و به قول خودش شكم بازاريش هم جذابترش كرده بود.

چند بار حس كرده بودم داره خط ميده اما به رو خودم نمياوردم.تا اينكه يه شب تو تلگرام بهم پى ام داد، سکس دوربین مخفی ساعت پى ام دادن كارى نبود و معلوم بود ميخواد سر صحبت و باز كنه.منم پا به پاش پى ام دادم و شروع كرديم به صميمى شدن بيشتر.

بعدش زنگ زد و تا نصفه شب كلى حرف زديم.از خودمون از شكست هامون،علايقمون… سکس دوربین مخفیفردا صبحش قرار گذاشتيم بريم صبحونه بخوريم سکس الکسیس.

خيلى خوش ميگذشت،حس ميكردم زنِ اندوهگين و عصا قورت داده درونم رفته و جاش و داده به همون دختر بيست و يكى دو ساله شادو شنگول و عاشق.

دو هفته ميشد كه با هم بيرون ميرفتيم و تو اين مدت گاهى سامان تيكه هاى خيلى ريز سكسى مينداخت، سکس دوربین مخفی تا اينكه يروز صبح كه من سر كار بودم زنگ زد خيلى بى مقدمه من و واسه نهار و فيلم دعوت كرد خونش.

گفتم نهار و نميرسم ولى عصر واسه فيلم ميام.تعجب كرد!فكر نميكرد اينقد راحت قبول كنم.

کیر کلفت کس دادن زازی اسکایم سکس با خاله سکس سینه کس وکون کیر تو کس الکسیس تگزاس

step brother She wants her brother to fuck her pussy hard Creampie Sex Big Ass Milina Tomy

Comments

Your email address will not be published. Required fields are marked *